بعد از آبان ماه تصمیم گرفتم دیگه کسی دوست نداشته باشم اون از خانواده اون هم از خیانت که به من شد .ولی درس های زیادی گرفتم که چون قیافه و پول نداری پس هیچی نداری.دیگه تصمیم گرفتم اشیا رو دوست داشته باشم و با اون ها ارتباط خوبی برقرار کنم.که اون هم این بی شعور ماشین من و برداشت رفت زیر خاور .چقدر این ماشین دوستش داشتم از همچیز که توی دنیا دارم بیشتر دوستش داشتم.دیگه شانس که من ندارم.ولی جالبه که خاور هم خسارت دید.{-18-}{-18-}{-18-}.این برای من خیلی جالب بود.
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/12/17 - 18:51

(1 )