خب من آمدم چند تا اعتراف بکنم.سال اولی که رفتم مدرسه یک بغل دستی داشتم همش میدوید می رفت بیرون آقا روز دوم یا سوم عصبانی شدم با مداد نوک تیز زدم توی سرش کله اش سوراخ شد.5 ئیا 6 سالم بود توی کوچه فوتبال بازی می کردم بچه همسایه موتور داشت دقیقا روی دروازه ما پارکش کرد گفتم بردارش داریم فوتبال بازی میکنم گوش نداد من هم با موتورش ور رفتم یک لوله داشت که می خورد به باکش اون پاره کردم هرچی بنزین بود ریخت.{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}این تازه بخشی بود باز هم براتون میگم که من چه شری بودم.
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/12/22 - 22:16 در اعترافای باحال

(3 )