دوستان من می خوام از بچگی هام براتون بگم.بچه که بودم خیلی شر بودم از سه تا مهد کودک من و اخراج کردن.در این دوران دست مستخدم مهد کودک شکستم از بچه ها خوراکی هاشون با زور و کتک می گرفت.سال اول دبستان با مداد نوک تیز زدم توی سر بغل دستیم سرش یک بخیه خورد.سال پنجم دبستان از مدرسه در رفت .توی کوچه هم هیچ کس از دست من آسایش نداشت.مادرم میگه من 30 سال معلم بودم پیر نشدم بزرگ کردن تو من و پیر کرد.
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/10/24 - 23:19

(2 )