حواسم را به فندک مارک دارت پرت کردی...
تعارف سیگارت مرا واداشت که قبول نکنم
آخه عادت به قبول هدیه از دستت رو نداشتم
و نمیخواستم زیر دین تو باشم لعنتی!
انگار قلبم سیگار کشیده بود
صدایم شکسته و خراشیده گفت:
مثل یه وصله ناچسب به هم کوک خورده ایم
صدایت تارهای وجودم را لرزاند وقتی گفتی:
من فقط با سیگارم کوکم
با تو ناکوکم....
زین پس من هم با سیگارم کوکم لعنتی...!
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/12/27 - 23:58