لحظه ی به تو رسیدن یه تولد دوبارس

شهر چشم تو رو داشتن یه غروب پر ستارس

خواستن دستای گرمت مث ماجرا می مونه

برق الماسای چشمت مث کیمیا می مونه

اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگ تازه

اسم من کنار اسمت

اسم من کنار اسمت قصر خوشبختی میسازه

تو رو هر کی داشته میره تا قله خورشید

با تو میشه غصه ها رو به زلال چشمه بخشید
زیر چتر لمس دستات میشه تا خدا رها شد

‎میشه رفت تا آسمونا شاید اون بالا خدا شد

با تو غم رنگی نداره زندگی شهر فرنگه

از تو قلعه ی نگاهت رنگ غصه ام قشنگه

از تو قلعه ی نگاهت رنگ غصه ام قشنگه

سهم هرکسی که باشی خوش به حال روزگارش

پاییز و زمستوناشم میشه هم رنگ بهارش

شعله ی آتیش چشمات یه چراغونی زیباس

لحظه ی به تو رسیدن بهترین لحظه دنیاس

با یه لبخند طلاییت همه ی زمین می لرزه

آرزوی تو رو داشتن به هزار ونیا می ارزه

روی انگشتر شعرم قیمتی ترین نگینی

دوست دارم واسه همیشه روی چشم من بشینی

میشه تو هوای پاکت تا سحر نفس نفس زد

تا تو باشی میشه آسون چهره ی آفتابو پس زد
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1390/12/28 - 15:07

(3 )