نمي رنجم اگر باور نداري عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت اگر چه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال و لی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس میکنم اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بهار کم است.{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}{-31-}
0 امتیاز + / 1 امتیاز - 1390/10/26 - 17:57

(1 )