می شکنم آینه رو تا دوباره نخواد از گذشته ها حرف بزنه،آینه میشکنه هزار تیکه میشه ،اما باز تو هر تیکش ع[!] منه ،عکسا با دهن کجی بهم میگن چشم امید ببر از آسمون ،روزا با همدیگه فرخی ندارن بوی کهنگی میدن تمومشون...
آخرین ویرایش توسط Edward-Marion در [1392/04/12 - 17:25]
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/12 - 17:23

(6 )