می زنم کبریت بر تنهایی ام

تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام

می روم تا هر چه غم پارو کنم

خانه ام را باز هم جارو کنم

می روم تا موی خود شانه کنم

خنده را مهمان این خانه کنم

می روم تا پرده هارا واکنم

دوست دارم؛ دوست دارم

عشق را معنا کنم

شادی ام را رنگ آبی می زنم

بوسه بر طعم گلابی می زنم

می دوم خندان به سوی آینه

باز می خندم؛ به روی آینه

می زنم یک شاخه گل بر موی خود

می نشینم باز بر زانوی خود

می نشانم روی دستم یک کتاب

تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

آری!آری! این منم این شاد و مست

دوست دارم عاشقی را هرچه هست
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/12 - 17:24 در CARLO

(4 )