با دوستام تو اتوبان بودم داشتیم از کردان میومدیم تهران ساعت 3 صبح بود... بابام زنگ زده میگه کجایی؟؟ گفتم اتوبان تهران کرجم دارم میام خونه. گفت کجای اتوبانی؟؟ گفتم همین الان کرج رو رد کردم. بابام: ساعت 3 هست تا 3:05 خونه نباشی هم در پارکینگو هم در خونرو قفل میزنم تق گوشیو قطع کرد. من:
خوب پدر من دنده هوایی نمیتونم بزنم که آخه، بگو شب نیا خونه تو ماشین بخواب دیگه این شرط و شروطه تخـــــــیلی چیه میزاری... والااااااااااا گرفتااار شدیم به خداااا
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1390/11/07 - 01:21