Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
A-Sh-F
پزشک معتمد بیاتویونی

ستاره می گوید : دلم نمی خواهد غریبه ای باشم میان آبی ها ستاره می گوید : دلم نمی خواهد صدا کنم اما هرجای آوازم به شب درآمیزد کنار تنهایی و بی خطایی ها ستاره میگوید : تنم درین آبی دگر نمی گنجد کجاست آلاله که لحظه ای امشب ردای سرخش رابه عاریت گیرم رها کنم خود را ازین سحابی ها ستاره می گوید : دلم ازین بالا گرفته می خواهم بیایم آن پایین کزین کبودینه ملول و دلگیرم خوشا سرودنها و آفتابی ها

2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/10 - 22:21 در یکی بود ... یکی نبود

(2 )