از همهی زندگیام – در یادم فقط پاییزی است –
دمیکه از میان پنجرهی خیس از باران نگاه میکنم و میبینم –
راهی روان به دوردست بر راه – مییابم جاپایی عمیق در این جاپا –
خانهای میسازم در این خانه- میکارم سرخس کودکی ام را بر این سرخس-
رؤیای شکوفهای رخشان میبینم بر این شکوفه – قطرهای میبینم در قطره-
دوباره چهرهی قدیمی را باز میشناسم در این چهره – میشنوم صدای خودم را...
(5 ) |