Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
A-Sh-F
پزشک معتمد بیاتویونی
نمی دانم چه می خواهم خدایا •
به دنبال چه می گردم، شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من

چرا افسرده است این قلب پر سوز؟

***** •
ز جمع آشنایان می گریزم

به کنجی می خزم، آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگی ها

به بیمار دل خود می دهم گوش

***** •
گریزانم از این مردم که با من

به ظاهر همدم ویکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند

***** •
از این مردم که تا شعرم شنیدند
به رویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند

مرا دیوانه ای بد نام گفتند
***** •
دل من، ای دل دیوانه من
! •
که می سوزی از این بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را بس کن این دیوانگی ها
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/11 - 22:22 در یکی بود ... یکی نبود

(5 )