یا رب به خدایی خدائیت
وانگه به کمال پادشاهیت
از عشق به عنایتی رسانم
کو ماند اگرچه من نمانم
از چشمه عشق ده مرا نور
وین سرمه ز چشم من نکن دور
گرچه ز شراب عشق مستم
عاشق تر از این کنم که هستم
گویند که خو ز عشق واکن
لیلی طلبی ز تن رها کن
یا رب تو مرا به عشق لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست برجای
بستان و به عمر لیلی افزای
گرچه شده ام چو مویی از غم
یک موی نخواهم از سرش کم
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/14 - 11:00 در
یکی بود ... یکی نبود