امروز دلتنگی از من و دلم دور بود .... بی هیچ دلیلِ مشخصی شاید .... گامهایم را بلندتر بر می داشتم .... نفسهایم را عمیق تر می کشیدم ... و تمامِ مدت .. لبخندی در گوشه ی لبانم بود .... امروز حسِ عاشقی داشتم ... نگاهم عمیق تر شده بود ... و من خنکایِ برگِ شبنم نشسته ی درخت را آرام نوازش می کردم خیس از حسِ لطیفی بودم ... که به من می گفت زندگی زیباست ... با همه غمهایش زندگی آسان است ... با همه سختیهایش عاشقِ حسِ لطیفم بودم مرسی از تو ای خدایِ لحظه ها این حس حتما نشانه ای زِ لطفِ توست
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/19 - 13:54 در
CARLO