دختر گفت :بشمار پسرک چشمانش را بست
و شروع کرد به شمردن :یک... دو... سه... چهار.....
دخترک رفت پنهان شود
آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند،
برّه شد و با گرگ رفت
پسرک قصه هنوز می شمارد...
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/19 - 19:55 در
حــرفـــهــای دلــتــنگــی