داشتم از جلوی دستشویی رد می شدم، یه دفعه دیدم بابام داره با مسواک من مسواک می زنه!وایسادم به جیغ و هوار و دعوااااااااابابام گفت: خوب حواسم نبود! بعد که داشت از دستشویی بیرون می رفت، برگشت گفت:حالا نری تلافی کنی با مسواک من مسواک بزنی ها!
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/20 - 13:32 در ...نمکدون...

(1 )