نه اولش پیداست
و نه آخرش


با این همه
باید تا آخرش بروم


بگذار بنشینم و
نفس تازه کنم


نترس
تصمیم من عوض نمی شود


به سنگی بدل نمی شوم
که کنار راه افتاده باشد


نترس
این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود


دوباره عاشقت می شوم
دوباره راه می افتم
دوباره گم می شوم


هر طور شده
این راه را تا آخر می روم …

(نجیب زاده)

2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/20 - 16:44 در کافه تنهایی

(2 )