دلم آرامـش می خـواهـد …
بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای کـوتـاه بـاشد …!!
یـا
به اندازه ی قـدم زدن روی ِ سنـگفـرش ِ خیـس ِ پـیاده رو
طـولـانـی …………..!
فـرقی نـمی کنـد
فـقط آن لـحظـه را می خـواهـم
آن لـحظـه کـه تـمام سلـول های بدنم
آرام مـی گـیرنــــد
(5 ) |