ای غایب از نظر به خدا می سپارمت  


جانم بسوختی و بدل دوست دارمت 


تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک  


باور مکن که دست زدامن بدارمت


محراب ابرویت بنما تا سحرگهی    


دست دعا برآرم و در گردن آرمت


صد جوی آب بسته ام ازدیده در کنار  


بربوی تخم مهر که در دل بکارمت


خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد


منت پذیر غمزه خنجر گذارمت


می گریم و مرادم از این سیل اشکبار


تخم محبت است که در دل بکارمت


(نجیب زاده)


1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/22 - 09:08 در کافه تنهایی

(1 )