وقتی خدا داشت بنده هاشو می آفرید..
با قلم نوک طلایی رو پیشونی هاشون..
نوشت..قصیه خوب سرنوشت....
ولی وقتی نوبت به من رسید....
شکست نوک قلم طلا...
خدا..از مرغ غم یه پر گرفت..
روی پیشونی من نوشت قصه ی تلخ
سرنوشت...
1392/05/25 - 19:52 در فقط برای خدا