وقتی که رفتو منو از یاد برد
هرچی که داشتم همرو باد برد
تو کُنج عزلت خودم نشستم
هرچی که آینه بود زدم شکستم
زخم زبونارو به جون خریدم
از همه حتی از خودم بُریدم
چه عشق ناروایی
چه درد بی دوایی
چه زخم ناتمومی
چه سرنوشت شومی
با توام ای که آبرومو بردی
کُشتی منو اما خودت نمُردی
مثه یه کابوس اومدیو رفتی
آتیش به زندگیم زدیو رفتی
رفتی و من موندم و خاکسترم
بلای تو کاش نمیومد سرم
4 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/05/31 - 18:17 در
بهانه هاي دلتنگي