دیشب در رویای سن پی یدرو بودم
انگاه هیچ موقع آنجا نبوده ام
دختری جوان با چشمانی مثل صحرا و انگار همه اینها همین دیروز بود و نه خیلی دور
نسیم این جزیره استوایی با تمام طبیعت وحشی و آزاد آن
این همان جایی است که دوست دارم زمان طولانی را در آنجا باشم
در این جزیره زیبا
و زمانیکه سامبا نواخته میشود خورشید هم در آسمان اوج میگیرد
و گوشهایم زنگ میزنند و چشمانم میسوزند با این لالایی اسپانیایی تو
من عاشق سن پی یدرو شدم
باد گرم دریا را طی میکند و او هم مرا صدا میکند
و میگوید دوستت دارم
دعا میکردم که آن روزها پایانی نداشته باشند ولی افسوس که خیلی زود سپری شد
نسیم این جزیره استوایی را دوست دارم با تمام طبیعت وحشی و آزاد آن
و این جایی بود که دوست داشتم زمانی طولانی را در آنجا باشم
7 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/03 - 01:06 در
یکی بود ... یکی نبود