بنده حقیر نبیره این انسان بزرگ هستم
« الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبهی نان مشغولیم،
خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کردهبودم
به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.
فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند
که اداره امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود.
زیاده جسارت است، تقی »
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/03 - 01:16 در
یکی بود ... یکی نبود