ازم پرسید به خاطر کی زنده هستی؟
با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"،
بهش گفتم : "بخاطر هیچکس"
پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم داد می زد "به خاطر دل تو"،
با یه بغض غمگین بهش گفتم "بخاطر هیچّی"
ازش پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟
در حالی که اشک تو چشمش جمع شده بود گفت :
بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است
(4 ) |
باز نشر |