█░░░█░░░█░░░█░░░کودکی ام

█░░░█░░░█░░░█░░░یک مشت ستاره

█░░░█░░░█░░░█░░░در جیبش ریخت و

█░░░█░░░█░░░█░░░به تماشایِ شب رفت

█░░░█░░░█░░░█░░░تماشایِ شب

█░░░█░░░█░░░█░░░ستاره ها را از یادش برد ـ

█░░░█░░░█░░░█░░░وقتی به خانه برگشت

█░░░█░░░█░░░█░░░جیبش را گشت:

█░░░█░░░█░░░█░░░خالی بود.
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/06/10 - 20:50 در کافه تنهایی

(3 )