دنيـــا كوچكتر از آن استـــــ
كه گــم شده اي را در آن يافتــه باشي
هيـــــتچ كس اينجا گـــم نمي شود
آدمــها به همان خونســردي كه آمده اند
چـــمدانشان را مي بندند
و ناپــــديد مي شوند
يكـــي در مــه
يكـــي در غبــار
يـــكي در باران
يكي در بــــــاد
و بـي رحم ترينشـــان در برفــــــ
آنــــچه به جا مـــي ماند
رد پايي استـــــ
و خاطـــره اي كه هر از گــاه
پـس مي زند مثل نسيم سحر
پـــرده هـاي اتاقتــــــ را!
10 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/12 - 23:48 در
بهانه هاي دلتنگي