پشت میز قمار دلهره عجیبی داشتم
برگی حکم داشتم و دیگر هرچه بودضعیف بودو پایین
بازی شرو شد حاکم او بود و من محکوم
همه برگهایم رفتند و سر برگ بیش نماند
برگی از جنس وفاروکردو من بالاتر امدم
بازی در دسته من افتاد
عشق امدم با حکم عشوه و نازبرید
وحکم امد از جنس چشم سیاهش
زندگی حکم من پایین بودوباختم
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/06/14 - 17:30

(4 )