در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند
دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی!
دست خودم را بگیرم
برویم صحبت کنان
تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی!
نفرین به اجتماع
که نمی گذارد صدا به صدا برسد!
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/16 - 15:05 در
بهانه هاي دلتنگي