شعری از ناصر الدین قاجار
خرم دلی که منبع انهار کوثرست – کوثر کجا زدیده پر اشک بهترست
نام حسین و کربلا هر دو دلرباست – نام علی اکبر از آن دلرباترست
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید – دیدم که تربت شهدا مشک و عنبرست
هر یک مزار و مرقد شان چهار گوشه داست – شش گوشه یک مزار در آن هفت کشورست
پرسیدم از کسی سببش را بگریه گفت – پایین پای حسین قبر اکبرست
بر دست راست قبر یکی پیر جلوه کرد – ز آنگوشه رواق که نزدیکی درست
پرسیدم از مخادم " آن کین ؟ مزار کیست – گفتا حبیب نور دو چشم مظاهرست
نزدیک نهر علقمه دیدم یکی شهید – گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگرست
گفتا خموش باش که عباس نوجوان – منظور او ادب به جانب برادرست
رفتم به خیمه گاه شنیدم به گوش دل – دیدم صدای زینب مظلوم اطهرست
عازم شدم به حجله داماد کربلا – دیدم عروس قاسم داماد مضطرست
رفتم ز کربلا به سر تربت علی – دیدم که بارگاه نجف عرش اکبرست
وارد شدم به صحن و سرایش به صد امید – دیدم چهل چراغ علی سرو کوثرست
برگشتم از رواق شدم وارد حرم – دیدم که چشم نوح نبی جای حیدرست
پر نور چشم نوح نبی از علی بود – این نکته هم زکاتب از خاک کمترست
ناصر چو در نجف رسید بحزن و گریه گفت – هر صبح و شام چشم امیدش به این درست
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/21 - 00:04 در
یکی بود ... یکی نبود