عاقا یه روز عشقمو بردم خونه،


داشتیم از هم لب میگرفتیم که یهو بابام اومد...واااااااای...
.
.
.
.

.شروع کرد به داد و بیداد کردن...


عشقمو گرفت برد توحیاط پرتش کرد،


وسط حیاط شیکوندش و گفت :


یه باردیگه تو این خونه قلیون بکشی کشتمت
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/06/23 - 17:00 در ghahvekhuneye doosti

(3 )