عمو زنجير باف ؟
بله
زنجير منو بافتي ؟
بله
.
.
.
تا اينجاشو حرفي ندارم
بعد از اين شاعر يک دفعه اسکول بازيش ميگيره
...
پشت کوه انداختي ؟
بله
خب مرد حسابي اين همه زحمت کشيدي زنجير بافتي براي چي پشت کوه انداختي !!!!
.
.
.
و در آخر هم شاعر به طور کل بابا هارو تبديل به بز و گوسفند و سگ و گربه و .... اينا مي کرد
بابا اومده
چي چي اورده ؟
نخود و کشمش
با صداي چي ؟؟؟
.
.
و اينگونه بود که ما خل و چل بزرگ شديم
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/06/28 - 11:26