صدايم کردي

جا ماندم

از کشتي اي که رفت و غرق شد

البته...

اين فقط مي تواند يک قصه باشد

در اين شهر دود و آهن

دريا کجا بود

که من بخواهم سوار کشتي شوم و...

تو صدايم کني

فقط مي خواهم بگويم

تو نجاتم دادي

تا اسيرم کني
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/07/07 - 01:26 در بهانه هاي دلتنگي

(7 )