با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم :|
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/07/07 - 22:43 در اعترافای باحال

(7 )