عاشق مردی بوده ام...که...
دستهایش با تمام مردانگی به لطافت کوهستان است ...
شانه هایش نیز تکیه گاه محکم و امنی است و قلبش آنقدر وسیع است که
می توان تمام شاپرک ها را در آن جا داد ...
و آنقدر دوستش دارم که همیشه می گویم ، می پرستمت پدرمـ
==»»یـــه چی دیگه هم بــگم با اجازتون.....
اگر بدانی چه کسی،کشتی زندگی را....از میان موج های سهمگین روزگار
به ساحل آرام رویاهایت......رسانده است؟
“
"
"
پــــدرت” را می پرستی . .
8 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/07/13 - 17:35 در
بهانه هاي دلتنگي