" original-title=":s"> 

" original-title=":s">آن شب باران می بارید… 

باران که می بارد به تو مشتاق تر می شوم… 

و از همین شوق بی چتر آمدم… ولی آمدم… 

و تو نمی دانی که چه بارانی بود، چون نیامدی… 

و باران می بارید… 

آن شب تب کردم و تو هیچ نکردی…و باران می بارید… 

و بالاخره دیشب مردم و حتی تو تب هم نکردی…
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/07/14 - 17:17 در کافه تنهایی

(3 )