تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یه دختره
بهش گفتم ببخشید خانوم...
گفت :درد ببخشید، زهر مار ببخشید، آدم نباید ازدست شما پسرا آرامش داشته باشه،
منم هیچی نگفتم.
وقتی بلند شد با مغز اومد تو زمین، خدا شاهده میخواستم بهش بگم بند کفشت بازه.
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/07/17 - 08:55 در
CARLO