ازخاطرات یه پسر خاک بر سر
به یه دختره تو خیابون گفتم.. جوووووووون بخورمت!! گفت بیا بخور من اصن گرخیدم گفتم نه مرسی گفت : نه باید بیای بخوری من فرار کردم دنبالم دوید هی داد میزد میگفت بیا بخور دیگه بیااااااااا تا خونمون مث سگ دویدم عجب زمونه ای شده ها
)))))))
2 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/08/03 - 16:59 در
اعترافای باحال