از كفر من تا دینِ تو راهی به جز تردید نیست
دلخوش به فانوسم نكن! اینجا مگر خورشید نیست
با حس ویرانی بیا تا بشكند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر از تكرار طوطی وارِ من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست
كافر اگر عاشق شود، بی پرده مؤمن می شود
چیزی شبیه معجزه با عشق ممكن می شود!