پیرمرد به منشی اش گفت یک هفته بریم شمال!
منشی به شوهرش گفت یک هفته میرم ماموریت!
شوهره به دوس دخترش گفت یک هفته خونه خالیه!
دوس دخترش به شاگرد خصوصیش گفت یک هفته میره مرخصی!
...
شاگرده به بابابزرگش گفت آقاجون یک هفته تعطیلم میشه بریم شمال???
پیرمرد زنگ زد قرارو با منشی کنسل کرد!!
))))