زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!" مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم،اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...؟!" زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..." مرد : "من الان تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم" {-7-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
1390/10/13 - 00:15