بابام کتابی اسمس میده
sms زده:
سلام آیا میتوانی نان بخری؟؟
...
منم براش زدم:
آری پدر اکنون خود را به سرعت به شاطر خواهم رساند و از او طلب نان میکنم...
پدر چند عدد نان از شاطر طلب کنم؟
بعد بابام زنگ زد گفت :
پدر سگ منو مسخره میکنی .اگه جرعت داری بیا خونه.
3 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/08/14 - 22:34 در
اعترافای باحال