پا بر زمین نكش، جگرم تیر می كشد
ای نور دیده، پلك ترم تیر می كشد
با خود نگفتی آخر از این دست وپا زدن
قلب شكسته ی پدرم تیر می كشد!؟
پهلوی تو چه زود مرا تا مدینه برد
زخمی كبود در نظرم تیر می كشد
ای پاره ی تنم چقدر پاره پاره ای
با دیدنت علی جگرم تیر می كشد