سیاوش منم نه از پریزادگان


از ایرانم از شهر آزادگان


که ایران بهشت است یا بوستان


همی بوی مشک آید از بوستان


سپندار پاسبان   ایران تو باد


ز خرداد روشن روان تو باد


ندانی که ایران نشست من است


جهان سر به زیر دو دست من است


هنر نزد ایرانیان است و بس


ندادند شیر ژیان را به کس


همه یکدلانند و یزدان شناس


به نیکی ندارند از بد هراس


دریغ است  ایران که ویران شود


کنام پلنگان و شیران شود


همه جای جنگی سواران بدی


نشستن گه شهریاران بدی


چو ایران نباشد تن من مباد


بر این بوم و بر زنده یک تن مباد


همه روی یکسر به جنگ آوریم


جهان بر بد اندیش تنگ آوریم


ز بهر بر و بوم و پیوند خویش


زن و کودک وخرد و فرزند خویش


همه سر به سر تن به کشتن دهیم


از آن به که کشور به دشمن دهیم


2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/08/24 - 12:32 در افتخار میکنم ایرانیم ...

(2 )