همچنان باران
همچنان آرامش چشمان معصومت
همچنان احساس «یک جور عجیبی دوستت دارم»
..
من پر از فریاد خاموشم
رعد و برقی در گلویم خواب میبیند
آستینم بندری از ابرهای نابسامان است.
..
لااقل پیغامی از دریا
لااقل احساسی از جنگل
لااقل گاهی برایم بوسهای بنویس.
..
با چه تعبیری مرا مأنوس خواهی شد
با چه تفسیری ترا همسایه باید بود
واژگانم را چه احساسی بیاموزم؟
..
ماه، اهلی کرده مردم را
شهر، از هر چارسو امن است
خواب در پلک من احساس غریبی میکند امشب
(3 ) |