من؛ مردی رامیشناسم ک بادستهای پینه بسته کار میکرد؛
تالقمه نانی برای زنی ببرد ک داشت بامعشوقه اش پیتزامیخورد.!
و درچند خیابان بالاتر زنی راهم؛ ک سرمیزشام خوابش برده بود
درحالی ک شوهرش از لبهای منشی شرکت سرو میکرد.!
هی دنیا؛ چه برسر آدمی آوردی!؟
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1392/08/26 - 21:15 در
CARLO