رفتن من
تلخانه!

این قصه یه مرده همیشه با یاربوده وروزمرگش روزبی یارموندنه!

یارموجودنیست جسم نیست چون احساسش پرستشه ودنیایی می ارزه!

پس عشقت بابت جسم نیست وروحی انرژی سیالی كه نمی بینیش اما باتمام وجودحسش میكنی!كسی كه بهترینها روبراش میخوای اما دریغ وصددریغ انرژی ازكالبدیست كه گرما انرژی حقیقت وعشق غیرمادی را دروجودت درنمیابد وبه تحقیر جسم پرستی متهم میشوی!هدیه میگیری فقط دل یارت شاد باشد واو بدخلقی كند وهدیه عشق وشادی را خرید جسم پندارد وتحقیر روحت دلت را به دردمی آوردهدیه ات را دوست نداشت خودت راهم دوست ندارد
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/08/27 - 20:15 در بوووووووسه

(5 )