الهی…


با خاطری خسته، دلی به تو بسته، دست از غیر تو شسته، و در انتظار رحمتت نشسته ام…


میدهی،کریمی..نمیدهی،حکیمی..میخوانی،شاکرم..میرانی،صابرم…


الهی احوالم چنان است که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی!


نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز…



الهی، مشتِ خاکی را چه شاید و از او چه بر آید و با او چه باید…؟



دستم بگیر یا ارحم الراحمین...

8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/17 - 23:47 در خورشيد زمان

(8 )