حکیم قاآنی :


ساقی در این هوای سرد زمستان




ساغر می را مکن دریغ ز مستان





سردی دی را نظاره‌کن که به مجمر




همچو یخ افسرده‌گشته آتش سوزان






شعلهٔ آتش جدا نگشته ز آتش




طعنه زند از تری به قطره ی باران





خون به‌عروق آن‌چنان فسرده‌ که‌ گویی



شاخ بقم رسته است از رگ شریان

7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/10/11 - 10:43 در یکی بود ... یکی نبود

(7 )