من سر جلسه امتحان:(به سبک آهنگ لیلا مازیار فلاحی)
_آقا چیزی نمونده امتحان شروع شه،الآنه که برگه پخش کنن
_چقد خوندی؟
_درس؟ هیچی
_خوب پس چیکار کنیم؟
_هیچی،فقط انقد وقت داریم که بنویسیم
_تو نمیخوای چیزی بگی؟
_آخه مال من یه کم خصوصیه
_هااا ، این نخونده حاجی این خصوصیه یعنی نخونده بابا
_بسم الله الرحمن الرحیم
_این نامه رو استاد فقط بخونه
این نامه رو استاد فقط بخونه
فقط میخوام که حالمو بدونه
مراقبا اطراف منو گرفتن
از دور صندلی هنوز نرفتن
استااااد دارن نقل و نبات میپاشن
تا مامان و بابام دویاره همصدا شن
استاد دلم واسه عمت تنگ شده
نیستی ببینی که سرش جنگ شده
نیستی ولی همیشه در خفایی
استاد من استاد چه بی وفایی
استااااد به عمت بگو شاگردام
پاسن که اون راحت بخوابه چشماش
پاسن که اون قلبش یه وقت نلرزه
نپره از خواب خوشش یه لحظه
اگه یه روز این نامه رو میخونی
دلم میخواد از ته دل بدونی
الآن دیگه به ته ترم رسیدم
مشروط شدم دیدی به برگه ریدم

4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/01/18 - 20:51 در Tehran Shargh Bax

(4 )