مشاعره‌ در کلاه قرمزی 91
فامیل دور: چی بگم؟!
آقای مجری: اگر در بند در ماندو نه! اون قبول نیست!
فامیل دور: اونو میخواستم بگم آخه! اینو میگم حالا: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمی‌شود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمی‌شود... خوبه؟!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!

2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/02/18 - 22:11 در اعترافای باحال

(2 )